جدول جو
جدول جو

معنی باب میشان - جستجوی لغت در جدول جو

باب میشان(بِ)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 12هزارگزی جنوب ساردوئیه، سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. سکنۀ آن 7 تن است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان طوق رود بخش نطنز شهرستان کاشان که در 54 هزارگزی جنوب باختری نطنز و 9 هزارگزی راه شوسۀ نطنز به اصفهان در دامنه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و یکصدتن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات وحبوبات و میوه و شغل مردمش زراعت است، راه فرعی به شوسۀ عمومی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است ازدهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان که در 66 هزارگزی باختر اصفهان متصل به راه عمومی واقع است و 10 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(غِ مَ)
محلی بحدود سمرقند: در النگ قبله که در نواحی باغ میدان است نزول اجلال واقع شد و در آن حین جمعی کثیر از مردم رعیت و سپاهی از شهر بیرون آمده تا پل محمد حبیب که لشکرگاه پادشاه بود عنان باز نکشیدند... لاجرم اندک شکستی روی نمود، سمرقندیان سلطانعلی باباقلی را اسیر گرفته به قلعه بردند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 233)
باغی بوده است به شیراز: مدفن شیخ غازی بن عبدالله در رباط او در باغچه ای که مشهور است به سه شنبه (الثلاثاء) نزد باغ میدان است. (از حاشیۀ شدالازار چ قزوینی ص 271)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. 8 هزارگزی باختر فهلیان. یک هزارگزی جنوب شوسۀ کازرون به فهلیان جلگه، گرمسیرو مالاریائی. سکنۀ آن 212 تن و آب آن از چشمه. محصول آن غلات، حبوبات و برنج و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). قصبۀ ناحیۀ ماهور میلاتی از ولایت قشقائی فارس بمسافت سی و هشت فرسخ از شیراز دور افتاده. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
ده کوچکی است از دهستان سریزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 15هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. سکنۀ آن 5 تن است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد به نیر واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 276 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و توت و کمی بادام و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا